آی واژه | خاقانی

سنگ دلا، ستم گرا، آفت جان کیستی
سنگ دلا، ستم گرا، آفت جان کیستی
سنگ دلا، ستم گرا، آفت جان کیستی
سنگ دلا، ستم گرا، آفت جان کیستی
تیر قدی کمان کشی زهره رخی و مهوشی
تیر قدی کمان کشی زهره رخی و مهوشی
تیر قدی کمان کشی زهره رخی و مهوشی
تیر قدی کمان کشی زهره رخی و مهوشی
تیر قدی کمان کشی زهره رخی و مهوشی
جانت فدا که بس خوشی جان و جهان کیستی
جانت فدا که بس خوشی جان و جهان کیستی
جانت فدا که بس خوشی جان و جهان کیستی
جانت فدا که بس خوشی جان و جهان کیستی
جانت فدا که بس خوشی جان و جهان کیستی
از گل سرخ رسته ای نرگس دسته بسته ای
از گل سرخ رسته ای نرگس دسته بسته ای
از گل سرخ رسته ای نرگس دسته بسته ای
از گل سرخ رسته ای نرگس دسته بسته ای
از گل سرخ رسته ای نرگس دسته بسته ای
نرخ شکر شکسته ای پسته دهان کیستی
نرخ شکر شکسته ای پسته دهان کیستی
نرخ شکر شکسته ای پسته دهان کیستی
نرخ شکر شکسته ای پسته دهان کیستی
نرخ شکر شکسته ای پسته دهان کیستی
ای تو به دلبری سمر، شیفتهٔ رخت قمر
ای تو به دلبری سمر، شیفتهٔ رخت قمر
ای تو به دلبری سمر، شیفتهٔ رخت قمر
ای تو به دلبری سمر، شیفتهٔ رخت قمر
ای تو به دلبری سمر، شیفتهٔ رخت قمر
بسته به کوه بر کمر، موی میان کیستی
بسته به کوه بر کمر، موی میان کیستی
بسته به کوه بر کمر، موی میان کیستی
بسته به کوه بر کمر، موی میان کیستی
بسته به کوه بر کمر، موی میان کیستی
دام نهاده می روی مست ز باده می روی
دام نهاده می روی مست ز باده می روی
دام نهاده می روی مست ز باده می روی
دام نهاده می روی مست ز باده می روی
دام نهاده می روی مست ز باده می روی
مشت گشاده می روی سخت کمان کیستی
مشت گشاده می روی سخت کمان کیستی
مشت گشاده می روی سخت کمان کیستی
مشت گشاده می روی سخت کمان کیستی
مشت گشاده می روی سخت کمان کیستی
شهد و شکر لبان تو جمله جهان از آن تو
شهد و شکر لبان تو جمله جهان از آن تو
شهد و شکر لبان تو جمله جهان از آن تو
شهد و شکر لبان تو جمله جهان از آن تو
شهد و شکر لبان تو جمله جهان از آن تو
در عجبم به جان تو تاخود از آن کیستی
در عجبم به جان تو تاخود از آن کیستی
در عجبم به جان تو تاخود از آن کیستی
در عجبم به جان تو تاخود از آن کیستی
در عجبم به جان تو تاخود از آن کیستی